خرید درمانی حالمو خوب نمیکنه...دردو دل کردن حالمو خوب نمیکنه...بیرون رفتنو گشتن حالمو خوب نمیکنه...گریه حالمو خوب نمیکنه...ولی...
یه سریال کره ای...کمدی رمانتیک...حالمو خوب میکنه...
خرید درمانی حالمو خوب نمیکنه...دردو دل کردن حالمو خوب نمیکنه...بیرون رفتنو گشتن حالمو خوب نمیکنه...گریه حالمو خوب نمیکنه...ولی...
یه سریال کره ای...کمدی رمانتیک...حالمو خوب میکنه...
اینم میگذره...و من خودمو مجبور میکنم به خوب بودن...تنها راهه ادامه دادن...
استاد از کم داشتن میگفت...از اینکه محل زندگی شما چه چیزی کم دارد...قرار نبود احساسی شود...قرار نبود یادآور درد شود...همه چیز وقتی بهم ریخت که گفت این کلمه میتواند احساسی هم بیان شود...و بچه ها نگذاشتند...هی پرسیدند...پرسیدند..."من تو رو کم دارم"..."من دلم برات تنگ شده"...اینها چه میشود...تقصیری نداشتند...آنها نمی دانستند...آنجا آدمی هست که عشق را کم دارد...آنجا آدمی هست که میزان دلتنگی اش به بی نهایت میل میکند...آدمی که دور این جمله را خط کشید تا همیشه در خاطرش بماند...تا به زبانی دیگر به او بگوید...که او دیر یا زود بفهمد که کمبود زندگی یکیست...که شاید برگردد...
"Du fehlst mir"
– حفظ نکن...سعی کن بفهمی...واسه روزایی که هیچی جز شعر آرومت نمیکنه...
شهرزاد...قسمت13
یک روزی هم میرسه که...یک آدمی میاد...با ذوق میگه دوست داری فالوده بخوریم...من هم با حالتی پوکر فیس میگم...نه فالوده دوست ندارم...ما تفاهم غذایی نداریم...بای...
نویسنده...تحت تاثیر دیدن سریال شهرزاد...
یک عدد تام هاردی...پر حرف...با آن صدای لعنتی اش...و یک عدد دیکاپریو...ساکت...با آن بازی لعنتی اش...همین...هیچ چیز دیگری نمیشود گفت...فقط باید دید...
– خوبی؟!
× نه خوب نیستم...
– چرا آخه؟!
× وقتی خوب نیستم باید بگم خوبم...
– خوب باش...
سلول هایش...انتقام سالها سیگار کشیدن را از او گرفتند...ریه اش...هشدار خستگی میدهد...راه رسیدن اکسیژن به آن پر از مانع شده...و او بی توجه...از پشت پنجره به خیابان خیره شده...و سیگار میکشد...باز هم سیگار میکشد...
بعضیها فکر میکنند...چون رئیس...مدیر...یا مسئول جایی هستند...میتونند برای آدمهایی که با آنها کار میکنند...باید و نباید تعیین کنند...
هیچوقت...آدمی که نسبت به زندگیش بی تفاوته را تهدید نکنید...چون چیزی برای از دست دادن نداره...و زندگیش مطابق میل خودش پیش میره نه دیگران...
اینو قبلا هم گفته بودم!؟...
اسفند هم آمد و تو نیامدی...یادت رفته...گفته بودی اسفند ماهِ توست...