جُغدِ سفید

سحر ندارد این شب تار،مرا به خاطرت نگه دار...

اصرار به دوست داشتن...آدمی که دوست داشتنت را نمیفهمد...اشتباه نیست...حماقت نیست...بدشانسی نیست...اصلا هیچی نیست...

فقط یک روز آنقدر خسته میشوی...که خودت را بر میداری و میروی...

میروی تا اثر دوست داشتن او محو شود...و بعدها...شاید سالها...ماه ها...

وقتی روی نیمکتی نم گرفته از باران نشسته ای...رو به رویت زوجی را میبینی که خوشحال اند...فرزندشان بالا و پایین میپرد...بغض نمیکنی...ناراحت نمیشوی...حسی نداری...فقط از ذهنت میگذرد...آخرش کسی که دوست داشتنش را بفهمد پیدا کرد... 

لبخندی به افکارت میزنی...صحنه را ترک میکنی...و به زندگی پر از بی تفاوتی ات ادامه میدهی... 

wish u happiness... I have been like u but now I'm still ok. everything will be fine because of time goes and we can't stop it
Thanks... you too...yes 

??!But...do you know me 
شاید !!
یه زمانی انقدر از تمام مراحل زندگیت،به خاطر 
یه احساس ساده (شایدم پیچیده) دور میشی
که دلتو ساعت 9 میذاری دم در ... 

دقیقا همینقدر بی حس شدم !! 
منم...
شنبه ۵ دی ۹۴ , ۱۰:۰۷ گمنام ............
اوهوم
:)
خبر به دورترین نقطه جهان برسد 
نخواست او به من خسته بی گمان برسد 
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت 
همان که سهم تو باشد به دیگران برسد
نجمه زارع
هی روزگار...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan