سه شنبه ۱۵ دی ۹۴
برای خودم گل خریده ام...همین امروز...وقتی دست فروشه گل فروشی را دیدم...که رزهای قرمزش برق میزد و بوی نرگس هایش در خیابان پیچیده بود...گل خریدم...تا خستگی های این مدت از وجودم برود...
چرا باید منتظر ماند...تا اویی بیاید و برایت گل بخرد...به تو خسته نباشید بگوید...تو را به رستوران ببرد...محبت کند...
خودت باید تکیه گاه خودت باشی...آخره هر اتفاقی خودت میمانی و خودت...